adamak
در خیالم میگویم تو فرشته ایبا دو بال زیباکه در آسمان خیالم پر میکشییا مثال آهویی زیباکه خرامان خرامان در دشت بی انتهای خیالم راه میرویومن به سوی تو می آیم می اندیشم که تو از آن من باشیچه خیال زیباییچشم باز میکنماما این دیگر خیال نیستتو هستی در واقعیتمثال همان خیالفرشته ای زیبابا آرزوهای قشنگو آهویی که در فکردشتهای زیباستو من شادمان از این که تو با منیبا منی و از آرزوهایت می گوییاین واقعیت از خیال هم زیبا تر است دانی چشم من چشم براه چشم توست؟ من ندانم چشم توچشم براه چشم کیست
اگه فرصتی هنوزم مونده
بگوتوگذشته چی میبینی
که از آینده تورو ترسونده
ساعتارو به عقب برگردون
اون همه خاطره رو پیدا کن
پشت این همه شب تکراری
یه جهان تازه رو من باز کن
من هنوزم زخمی خاطره ام
جز تو کسی رو دلم مرهم نیست
اسمتو صدا زدم وقتی که
حتی اسم خودمم یادم نیست
همه امیدمی این روزها
که نجاتم بدی از این زندون
تو فقط اگه بخوای میتونی
ساعتارو به عقب برگردون
نمیشه زمین خورد و گریه نکرد
به دادم برس بهترین نارفیق
هنوزم به دستهای تو قانعم
هنوز عاشقم با یه زخم عمیق
تو این روزای سیاه و مریض
دلم خیس از حس بارون شدن
تورو جونه هرکی که بهش مومنی
فقط امشب رو حرف رفتن نزن
تو این روزای سیاه و مریض
یه کمی چای برای من بریز
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |